Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1395 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monomial
U
دارای فقط یک جمله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topic sentence
U
جمله سرسطر جمله عنوان
inclusive of
<prep.>
U
از جمله
outright
U
جمله
term
U
جمله
sentencing
U
جمله
sentences
U
جمله
sentence
U
جمله
sentence
U
جمله
termed
U
جمله
mongst
U
از جمله
terming
U
جمله
comprising
<prep.>
U
از جمله
outrightly
U
جمله
amongst
U
از جمله
among the rest
U
از ان جمله
including
<prep.>
U
از جمله
termed
U
جمله عبارت
verbiage
[American English]
U
جمله بندی
termed
U
جمله طیفی
totalling
U
جمله سرجمع
final term
U
جمله نهایی
totaling
U
جمله سرجمع
totaled
U
جمله سرجمع
totals
U
جمله سرجمع
total
U
جمله سرجمع
terming
U
جمله طیفی
provisos
U
جمله شرطی
proviso
U
جمله شرطی
diction
U
جمله بندی
wording
U
جمله بندی
word choice
U
جمله بندی
sentence adverb
قید جمله ای
an involed sentence
U
جمله پیچدار
parenthesis
U
جمله معترضه
assignment statement
U
جمله جایگزینی
choice of words
U
جمله بندی
double talk
U
جمله دو پهلو
term
U
جمله عبارت
wordage
U
جمله بندی
term
U
جمله طیفی
terming
U
جمله عبارت
residual term
U
جمله باقیمانده
executable statement
U
جمله اجرایی
definiens
U
جمله تعریفی
clauses
U
جزئی از جمله
error term
U
جمله خطا
period
U
جمله کامل
statement label
U
برچسب جمله
middling
U
جمله مشترک
periods
U
جمله کامل
sentence fragment
U
جمله جزء
clause
U
جزئی از جمله
declaration statement
U
جمله تعریفی
one word sentence
U
جمله تک واژهای
compound statement
U
جمله مرکب
control statement
U
جمله کنترلی
term
U
جمله
[ریاضی]
residual term
U
جمله پسماند
loose sentence
U
جمله بیربط
totalled
U
جمله سرجمع
mathematical term
U
جمله
[ریاضی]
stochastic term
U
جمله تصادفی
parsed
U
جمله راتجزیه کردن
job control statement
U
جمله کنترل کار
parse
U
جمله راتجزیه کردن
period
U
نقطه پایان جمله
job control statement
U
جمله کنترل برنامه
periods
U
نقطه پایان جمله
impresa
U
نشانه جمله شعاری
term symbol
U
نشانه جمله طیفی
parses
U
جمله راتجزیه کردن
reporter
U
جمله ساز نویسنده ناصادق
nonexecutable statement
U
جمله غیر اجرایی
sentence completion test
U
ازمون تکمیل جمله
punch line
U
جمله اساسی واصلی
colloquialisms
U
جمله مرسوم درگفتگو
colloquialism
U
جمله مرسوم درگفتگو
punch-line
U
جمله اساسی واصلی
punch-lines
U
جمله اساسی واصلی
full point
U
نقطه پایان جمله
subroutine reentry
U
ورود جمله به زیرروال
armless
<adj.>
U
بی بازو
[در آخر جمله می آید]
sign of aggregation
U
علائم مخصوص جمله جبری
saws
U
لغت یا جمله ضرب المثل
sawing
U
لغت یا جمله ضرب المثل
phraseologist
U
جمله ساز نویسنده ناصادق
sawed
U
لغت یا جمله ضرب المثل
the difference between the consecutive terms
U
اختلاف هر دو جمله متوالی
[ریاضی]
restrictive
U
جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
predicatively
U
بطور غیرمستقیم در خبر جمله
saw
U
لغت یا جمله ضرب المثل
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
to pad a sentence
U
جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
cat-and-dog
<adj.>
<idiom>
U
پر جنگ و جدال
[در آخر جمله می آید]
How can I make such pilot
U
چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
parses
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
vinculum
U
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
word order
U
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
parse
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parsed
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
The sentence doesnt convey the meaning.
U
این جمله معنی رانمی رساند
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
tag line
U
جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
inserts
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
approachable
[accessible to most people]
U
هم مشرب
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
insert
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
geometric mean
U
فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
approachable
[accessible to most people]
U
همخو
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
half long
U
حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
other than
[usually used in negative sentences]
<adv.>
U
به غیر از
[در جمله های منفی کاربرد دارد]
augmentation
U
افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
approachable
[accessible to most people]
U
کمک کننده
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
transversal
U
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
do
U
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
prepositional phrase
U
بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
cabling
U
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
one for one
U
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
recursive equations
U
معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
delivered duty paid
U
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
mathematical school
U
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
rose motif
U
نگاره گل رز
[در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
rug condition
U
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
bilabiate
U
دارای دو لب
footy
U
دارای پا
iodic
U
دارای ید
glochidiate
U
دارای مو
fraught with
U
دارای
trilinear
U
دارای سه خط
three legged
U
دارای سه پا
odoriferous
U
دارای بو
three-legged
U
دارای سه پا
polygamous
U
دارای چند زن
splash
U
دارای ترشح
febile
U
دارای حالت تب
pre emptive
U
دارای حق شفعه
splashing
U
دارای ترشح
of that ilk
U
دارای همان جا
splashes
U
دارای ترشح
deadbeats
U
دارای سکون
primipara
U
دارای یک اولاد
capitated
U
دارای سرمجزا
nucleate
U
دارای هسته
prerogatived
U
دارای حق ویژه
portentous
U
دارای فال بد
preemptor
U
دارای حق شفعه
chinned
U
دارای چانه
deadbeat
U
دارای سکون
plumose
U
دارای دسته پر
energetic
U
دارای انرژی
pinnular
U
دارای بالچه
prerogatives
U
دارای حق ویژه
synonymous
U
دارای تشابه
cephalous
U
دارای کله
melodic
U
دارای ملودی
melodious
U
دارای ملودی
petiolated
U
دارای دمگل
papillose
U
دارای برامدگی
petiolate
U
دارای دمگل
synonymous
U
دارای ترادف
palmy
U
دارای نخل
formal
U
دارای فکر
far reaching
U
دارای اثرزیاد
overbusy
U
دارای کارزیاد
stilted
U
دارای چوب پا
salaried
U
دارای حقوق
pinnular
U
دارای برگچه
pileate
U
دارای کلاهک
prerogative
U
دارای حق ویژه
pelliculate
U
دارای پوسته
primiparous
U
دارای یک اولاد
sulfureous
U
دارای گوگرد
splashy
U
دارای ترشح
spirituous
U
دارای الکل
dichotomous
U
دارای دو بخش
spiriferous
U
دارای عضومارپیچی
sonant
U
دارای اهنگ
cretaceous
U
دارای گچ فراوان
Recent search history
Forum search
2
New Format
1
postside
1
deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1
A hero can affect on the people.
1
ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1
19 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1
time is prceious it has great
1
Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1
سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1
سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمیگردد یا فقط به piping
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com